ماهیارماهیار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

ماه من ؛ ماهیار جون

مروارید سومت مبارک

عصر روز جمعه داشتم ماهیار را پوشک می کردم که دیدم یک مروارید سفید خوشگل از بالا به جمع دندونهای ماهیار جون پیوسته شده و دندونهای ماهیار جون الان 3 تا شدند بسلامتی مبارک ...
22 ارديبهشت 1392

معاینه 12 ماهگی

روز چهارشنبه مورخ 14/2/92 نوبت چکاپ ماهیانه ات پیش دکتر مهری نجفی ثانی بود مطب که طبق معمول شلوغ ، ولی ما چون وقت داشتیم زودتر رفتیم داخل ، خدا را شکر سرماخوردگیت بهتر شده بود ، رفلاکست هم کمتر شده بود گفت شربت رانیتدین یک شب در میون بدم ، یک دارو هم برای خارش بینی ات داد . این دفعه بهتر تونست خانم دکتر معاینه ات کنه ، همه چیزی هم مجازی که بخوری و دیگه می تونم غذای خودمون بهت بدم البته بعضی مواقع میدادم.و شیر خشک مخصوص هلال احمر را باید بهت بدم . خانم دکتر گفت چون یکسالش شده هر دوماه یکبار برای چکاپ ببرم.
17 ارديبهشت 1392

سوژه های بامزه بعد از جشن تولد یکسالگی

از بس لثه ماهیار می خاره ، بهترین وسیله برای خارندان لثه اش را پیدا کرده، اینم عکسش>>>>> این مغازه ماهیار خان است در طول روز چندین بار وسایل را بیرون می ریزند و از این کار لذت کافی می برند<<<< ...
14 ارديبهشت 1392

یاد خاطراتی که یکسال گذشت

پارسال روز 9 اردیبهشت ساعت 30 /14 سرکار بودم بابایی اومد دنبالم تا برم جواب آزمایشم را نشون بدم دکترصافی گفت 10 روزه دیگه بیا برای زایمان طبیعی اومدیم خونه یک هندونه خوردیم با بابایی ، ..... بعد می خواستم برم پیاده روی بابات میخواست بره دماوند که من گفتم بیا بریم برای ماهیار طلا بخریم رفتیم پلاک وان یکاد گرفتیم  یک بستنی هم بیرون خوردیم با بابایی ، بهر حال سبزی خوردن تازه گرفتم اومدم پاک کردم شستم شام هم می خواستم لوبیا پلو بپزم هوس کرده بودم پختم در مرحله دم انداختن بود ،تند تند کارهام می کردم تا برم سریال عشق و جزا را ببینم که دیدم ساعت 45/ 8شب کیسه آبم پاره شد توی آشپزخونه سریع به دکترت زنگ زدیم رفتیم مطب بعد اومدیم خونه رفتیم بیما...
14 ارديبهشت 1392

پسر گلم 1 ساله شد ( تولدت مبارک )

بسلامتی پسرگلم ، تاج سرم یکساله شد در عرض یکسال سرما نخورده بود اما بعد از عروسی عموش سرما خورد و بیحوصله و بی اشتها شد ان شالله 120 ساله شوی پسرم . تم پسرم برای تولدش تم رنگین کمان بود و کیکش هم بصورت رنگین کمان بود   یکسالگیت مبارک عشقم این پسر مامانی فقط عاشق آهنگ و موزیک شاد هست و بعضی از آهنگها را که موقعی که باردار بودم گوش می کردم چنان توجه می کنه که نگو و قری هم میدی ؛دستی هم میزنه  و آهنگ هم که تموم میشه میزنه زیر گریه، این یکی از آهنگهای مورد دلخواه ماهیار خان است واقعا برازنده این پسر مهربون است :   تو مهربونی پاره جونی نیمه ماهی تو اسمونی  با تو نوشتم واسم نوشتن......تا اخر...
12 ارديبهشت 1392

واکسن یکسالگی

امروز بردمت خونه بهداشت و بسلامتی واکسن یکسالگیت را زدم خدا را شکر اذیت نشدی  با اینکه سرماخوردگی داشتی. اما وزنت کمی پایین بود . اومدیم خونه دیدم پستچی زنگ درب را زد . گفت بیایید گذرنامه پسرتون را بگیرید از زمانی که 2 ماهت بود فرمهاش را گرفتیم تا اینکه بالاخره بعد از یکروز از تولدت گذرنامه ات هم گرفتیم انشالله همش بریم با هم سفر . ...
11 ارديبهشت 1392

بی حوصلگی، سرماخوردگی و سوختگی پای ماهیار

پسر گلم از قبل عروسی عموش پاش سوخته بود کمی بهتر شده بود اما همون شب که از عروسی اومدیم کمی سرماخورده بود و ماهیار را تبدیل به پسر بی حوصله و نق نقو کرد ناگفته نماند که اشتهایی چندانی به غذا و شیر هم نداره الهی زود خوب بشی آخه 1 روزه دیگه مونده به تولدت. ...
8 ارديبهشت 1392

عروسی عموی ماهیار و شاه دوماد ماهیار

روز چهارشنبه92/2/4 عروسی عموی ماهیار بود ماهیار بر خلاف اینکه نگران بودم که اذیت کنه اما خدا را شکر تا آهنگ برپا بود ماهیار جون هم برجا بود ماشالله دل همه را برد و چـــــــنان می رقصید و دست می زد که نگو . اینم عکسهاش   بقیه در ادامه مطلب.....   اینم پسر دایی ماهیار ( کسری) ...
7 ارديبهشت 1392
1